بازآرايي ارتباط ها حيطه مسكن

انجام عمل بيني در مشهد

شنبه ۲۹ اردیبهشت ۰۳

بازآرايي ارتباط ها حيطه مسكن

۱۱ بازديد

بازآرايي ارتباط ها حيطه مسكنآزمون نظام مهندسي در مثلث رابطه ها مصرف‌كننده ( خريدار و مستاجر ) , عرضه‌كننده ( بنگاه‌هاي مسكن , سرمايه‌گذاران و سازندگان ) و بانك ‌مسكن ( به‌عنوان ارگان تامين‌مالي ) اين بانك‌ مسكن و بالاتر از آن دولت بوده كه در انتهاي صف ( در ضلع پاييني ) قرار داشته و در ادامه آن بازيگران جنبش كرده و مي كنند , درحالي‌كه اين مثلث بايستي به‌گونه‌اي نوسازي شود كه ضلع دولت ( و نماينده‌ آن يعني بانك ‌مسكن توسعه‌اي ) در مركز هرم و در شرايط سياست‌گذار و سر گروه قرار گيرد . 
راه حل توسعه‌اي اين است كه بدون واسطه و غيرمستقيم نقش بانك‌ مسكن در فرآيندهاي انتخاب ارزش و وضعيت خريد و فروش ارتقا يابد ; مي بايست ساختار و موقعيت اعطاي وام ها به‌گونه‌اي باشد كه مذاكرات خريدار و فروشنده و نظام قيمت‌گذاري املاك مسكوني را تحت‌تاثير قرار دهد . اين‌كه قيمت‌ها در بازار توسط بنگاه‌ها يا اين كه فعالان بزرگ بازنويسي ‌شده يا اين كه تغيير‌و تحول نمايد و بعد از آن بانك‌ مسكن دنباله‌‌روانه به تاءمل ارتقاء ميزان وام ها ( با انگيزه امداد به قشر ضعيف ) باشد , رويكردي منفعلانه است . 
علامت‌دهي به بازار 
– چرا بايستي ميزان وام مسكن در تهران بيشتر از شهرهاي ديگر باشد و به همين ترتيب در شهرهاي بزرگ بيشتر از ديگر شهرها؟ آيا اين علامت‌‌دهي به بازار و به رسميت شناختن گران‌تربودن بها ملك در تهران و بقيه شهرهاي بزرگ نيست؟ آيا اين فرمان با انگيزه دولت براي سفر معكوس در ناهمخواني نيست؟ بانك مسكن به مثابه‌ بانك توسعه‌اي ‌بايد علامت‌دهي تصميماتي صدق انجام دهد . 
– چرا نبايد علاوه بر مبلغ , بقيه ويژگي ها وام ها مانند حالت بازپرداخت و نرخ سود در بخش ها گوناگون مرز و بوم متعدد باشد ( در شهرهاي بزرگ كه مسكن نقدشونده‌تر و راندمان آن‌ ازلحاظ پرورش بها يا اين كه درآمدزايي از روش اجاره و… مساعد‌تر است , مي‌توان نرخ سود بالاتري را اعمال كرد ) ؟ 
– آيا نبايد پولي از وام ها منوط باشد كه به عنوان مثال در صورت ساخت يا اين كه خريد واحدهاي مسكوني سبز ( مبحث توسعه‌ استوار ) , اين بخش از وام قابل‌پرداخت شود؟ ( ساختمان‌هاي دارنده عايق حرارتي , مجهز به وام ها سرمايشي و گرمايشي شمسي , دارنده فضاي سبز كافي و… ) . 
– بانك مسكن براي ساخت تغيير تحول تدريجي در گرايش‌ سازندگان ساختماني متناسب با روندهاي تازه مربوط به بخش ( ارتقاء سن و ارتقا جمعيت سالمند , ارتقا بها حامل‌هاي انرژي , توسعه‌ فناوري‌هاي تازه ساخت ) مي بايست سياست‌گذاري نمايد . 
– هم‌راستايي حجم , نرخ و سازوكار اعطاي مشوق‌هاي چندمرحله‌اي در اعطاي وام ها , با سياست‌ها و دغدغه‌هاي فرهنگي و اجتماعي نظام ( ارتقاء جمعيت , كاهش ميزان جدايي , كاهش آسيب‌هاي ‌اجتماعي ناشي از بافت‌هاي ‌فرسوده , حاشيه‌نشيني , تعريف كارآمدي از معاش شب در شهرها و… ) مبادرت ديگر است . 
– حجم و نرخ وام ها ناحيه مسكن و توسعه‌ شهري با سياست‌هاي وزارت در حيطه توسعه‌ شهرهاي مياني , سوق دهي جمعيت درسمت سواحل خليج‌فارس و درياي عمان ; همراه با كمپين‌هاي اطلاع‌رساني و آگاه‌سازي همگاني هماهنگ شود . 
- توليد سازوكار رصد بازار و انعطاف‌پذيري در جابه‌جايي منابع و سطر اعتباري اعطاي وام ها به سازندگان و خريداران واحدهاي نوساز ( يا اين كه فاقد سابقه‌ معاملاتي ) , در حالت گوناگون بازار با انگيزه در دست گرفتن ظريف عرضه و تقاضا ( همراه با اطلاع‌رساني مطلوب به‌منظور اثرگذاري كافي بر بازار ) هم حتمي است . 
مدير خل وچل بازار 
يكي از عواملي كه منجر توليد حباب در بازار مي گردد و عليه به‌صورت بالقوه قادر است به خواسته كاهش بها مورد استفاده قرار گيرد , معنا «اثر لنگر» ( anchoring effect ) است . اثر لنگر به‌اين مضمون‌ است كه قيمت‌هاي متعدد پيشنهادي براي خريد يا اين كه فروش به‌صورت خوشه‌اي حول ارزش اول پيشنهادي شكل مي گيرند و فضاي آلوده و كثيف و ابهام‌انگيزي از ارزش ذاتي مي سازند . پژوهش ها نشان مي دهد چه بسا آژانس‌هاي معاملات ملكي و خبرگان منطقه ساختمان در ارزش‌گذاري نادرست بها ملك به‌واسطه‌ اين اثر همان‌قدر آسيب‌پذير مي باشند كه يك دانش‌آموز ابتدايي . در واقع , خطاي تصميم‌گيري خبرگان ناحيه مسكن ۴۲ درصد و خطاي دانش‌آموزان ۴۶ درصد است كه تفاوت قليل و نگران‌كننده است ( ۲۰۰۱ , Kahneman ) . بانك مسكن به مثابه‌ بانك توسعه‌اي بايستي سازوكارهايي پباده سازي كند كه در‌حد امكان مرجع قيمت‌دهي از سوي فروشنده به جهت خريدار يا اين كه سازمان هاي تخصصي جداگانه ( يا اين كه متعلق به جامعه‌ خريداران ) تغيير‌و تحول يابد ; چنين روندي سبب جلوگيري از توليد حباب در قيمت‌ها مي شود . 
راهكار عام در‌اين ارتباط تغيير تحول دسته درآمدزايي بنگاه‌هاي املاك است ; بنگاه‌ها مي بايست از روش ارائه‌ سرويس ها مربوط به معرفي ملك ( برگزاري جلسات بازديد حقيقي و مجازي ) , كارگزاري بانك مسكن و بقيه بانك‌ها را در ارائه‌ سرويس ها بانكي و بيمه‌اي داراي ارتباط و… برعهده گرفته و كسب درآمد كنند . چنين مدلي زماني از طرف عامه‌ مردمان قابل‌پذيرش خواهد بود كه پرداخت درصدي از بها داد و ستد ( خريد/ فروش يا اين كه رهن/ اجاره ) به بنگاه‌ها حذف شود . بدين ‌ترتيب , منافع بنگاه در كار و انجام معاملات بيشتر پنهان است و بزرگ و كوچك‌بودن اندازه‌ خريد و فروش اثري در درآمدزايي او نداشته و ارتقا قيمت‌ها نفعي به حالا آن‌ها نخواهد داشت . 


بازآرايي نظام ايجاد مسكن 
در بخش اعظمي مواقع , انجام پروژه‌هاي بزرگ و خاص و دستيابي به صرفه‌جويي مقياس تصميماتي دلخواه و سودآور بوده , ولي در حيطه صنعت ساختمان در كشور ايران اين ساخت در سطح ايجاد دستي قراردارد و عملا وارد مرحله‌ ساخت انبوه نشده است . در‌اين صنعت , انجام پروژه‌هاي بزرگ مانند مسكن مهر چاره براي «نياز مستمر و مستمر» در حيطه مسكن نيست . نميشود آن گونه ايجاد را دائما ادامه اعطا كرد ; كشور نيازمند نظام «توليد مستمر» براي «نياز مستمر» بخش مسكن است . مسكن مهر از يك طرف فشار عظيمي به دارايي و بانك مركزي وارد كرد , و از سمت ديگر در يك برهه‌ محدود هم حجم عظيمي از تقاضا براي مصالح و… توليد كرد . آن گاه همه‌چيز به شرايط سكون رجوع . زماني جامعه با يك نياز هميشگي ( در حيطه مسكن , املاك تجاري و اداري و همينطور زيرساخت‌ها ) مواجه است , نظام ايجاد هم مي بايست در قالب ايجاد هميشگي پباده سازي شود . دائمي نبودن نظام ايجاد سبب ميگردد همواره شاهد دوره‌هاي انباشت تقاضا و پيرو آن دوره‌هاي انباشت عرضه باشيم . احتمالا به خاطر ماهيت صنعت ساختمان و براساس فناوري‌هاي مو جود , نتوان راه‌حلي قطعي براي اين دستور و دستيابي به آرايش و پيرايش نظام هميشگي و چه بسا ايجاد ناب يافت , ولي صد رد صد مي‌توان گام‌هايي آغازين در اين راستا برداشت . ايجاد گذشته از دولت نهم كه مركب از پيمانكاران كوچك البته با تجربه و چابك بود كه به‌صورت دائمي ايجاد مي‌كردند , پيرايش قابل‌قبولي بود , كه اما مشكل حساس آن ضعف نظام تامين مالي بود . 


نهادسازي جداازهم و تجهيز دوسطحي منابع 
دو شيوه در مواجهه با بازار مسكن قابل‌تعريف است : راه و روش بازار آزاد و خط مش حمايتي . در منطقه املاك مسكوني ارزان‌قيمت براي قشرها كم‌درآمد , راه و روش تامين‌مالي بر مبناي ديدگاه‌هاي حمايتي صورت ميگيرد ; بانك مسكن به مثابه‌ بانك توسعه‌اي ‌بايد اين رويكرد را نمايندگي كرده و پيش موفقيت . بعضا اقداماتي كه در اين باره ( علاوه بر امور و سياست‌هايي كه هم‌اكنون پياده ميگردند ) مي بايست انجام گيرد , عبارت است از : 
• گزينش حق تقدم در اعطاي وام ها به خانوارهايي كه به‌صورت بلندمدت مستاجر بوده و هيچ‌يك از اعضاي خانواده صاحب‌ ملك مسكوني نباشند ( اين عمل با راه اندازي سامانه‌ جامع بازار اجاره و اعتبارسنجي در‌اين بازار قابل ‌پياده‌سازي است ) . 
• ياري به سازندگان واحدهاي مسكوني ارزان‌قيمت از روش خريد مصالح به‌صورت بيشتر از طرف بانك ( به‌ خواسته ارتقاء اقتدار چانه‌زني در قبال توليدكنندگان مصالح ) . 
• توليد گروه خريد حرفه‌اي , به‌منظور رصد فرصت‌ها و خريد هميشگي واحدهاي مسكوني ارزان‌قيمت نوساز و دست‌دوم ( به‌صورت غير وابسته يا اين كه مبتني بر اعلام نياز درخواست كنندگان وام ها ) با قيمت ارزان در مرحله مملكت و واگذاري آن ها به قيمت ارزان به درخواست كنندگان ( خانه‌اولي‌ها ) وام ها مسكن . 


توليد صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري اجاره به‌شرط تمليك 
بانك مسكن در رده بانكي توسعه‌اي قادر است صندوق‌هايي تخصصي در حيطه املاك ارزان‌قيمت و ويژه‌ قشرها كم‌درآمد ساخت كند كه در آن براساس مدل‌هاي تامين ‌مالي تركيبي ( blended finance ) , با تجميع منابع ( و ارتقا اقتدار چانه‌زني در كنار صرفه‌ مقياس ) دربرگيرنده كمك‌هاي مدني , ياري اشخاص خير ( كمك‌هاي بلاعوض يا اين كه قرض‌الحسنه و توسعه‌ عقد قرض‌الحسنه طبق گنجايش ضابطه دولتي با قرض‌دادن واحد مسكوني ) , منابع بيمه‌ بيكاري و منابع خويش قشرها ضعيف , واحدهاي مسكوني را در قالب قرارداد اجاره به‌شرط تمليك از عرضه‌كنندگان تحويل گرفته و در اختيار آن قشرها قرار دهند ( انتقال هزينه‌هاي ناحيه مسكن از صورت سود و خسارت به ترازنامه‌ capitalization of cost قشرها ضعيف ) . در اينجا اجاره‌بهاي پرداختي از سمت شخص عملا هزينه نبوده و نوعي سرمايه‌گذاري براي وي محسوب خواهد شد . اين صندوق‌ها بر طبق سازوكارهاي اداره بورس و به‌صورت سري تاسيس و سازمان خواهند شد ; كارمزدهاي تعريف‌شده خواهند داشت تا منجر ساخت رقابت بين بخش محرمانه شوند و تجميع و مرتبط‌سازي عرضه و تقاضا به شايسته ترين شكل ممكن صورت گيرد . به‌منظور حل بخشي از ايراد سودآوري طرح , املاك واگذارشده به قشرها ضعيف در‌اين نوع ( در مواقعي كه‌اين قشرها رويش كرده و وارد طبقه‌ ميانگين ميگردند ) قابل‌فروش نبوده و تنها امكان واگذاري دوباره با به عبارتي جور پيشين را دارااست ( جبران حمايت‌هاي مدني ) .

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.